کد مطلب:152297 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

شیعه شدن مردی از اهل تسنن که گوساله ی نذری را غصب کرد
این قضیه توسط حجة الاسلام سید محمد علی جزائری آل غفور از جد اعلایشان مرحوم سید عبدالغفور نقل شده است.

طویریج دهی است در سه فرسخی كربلا كه همه ساله در روز عاشورا دستجات عزا و سینه زنی از آنجا پیاده به كربلا می روند و دسته ی طویریج مشهور است. باری، زنی از اهل طریریج، حاجتی داشته است، گوساله ای نذر حضرت عباس علیه السلام می كند و حاجتش برآورده می شود. برای زیارت اول ماه رجب كه به كربلا مشرف می شود، گوساله را همراه خود می برد.

در بین راه یكی از مأمورین ژاندرمری، كه سنی بوده، او را می بیند و می پرسد گوساله را كجا می بری؟ می گوید: نذر حضرت عباس علیه السلام است و به كربلا می برم. آن را از او می گیرد و می گوید: نمی خواهد به كربلا ببری! هر چه زن اصرار و خواهش می كند، پس نمی دهد. زن به كربلا مشرف می شود و در حرم ابوالفضل علیه السلام جریان را


به محضر آقا عرض می كند و می گوید كه من به نذر خود وفا كردم، ولی آن مرد سنی از من گرفت؛ و از آقا خواهش می كند كه گوساله را از آن مأمور سنی بگیرد.

شب كه آن زن می خوابد، در خواب به خدمت حضرت عباس علیه السلام می رسد و مجددا خواهش می كند كه آن حضرت، گوساله را از او بگیرند و حضرت می فرمایند: نذر تو رسید و قبول است! عرض می كند كه من دلم می خواهد گوساله را از او بگیرید. باز حضرت می فرمایند: من گوساله را به او بخشیدم و ما خانواده وقتی چیزی به كسی بخشیدیم، آن را پس نمی گیریم! باز زن اصرار می كند. حضرت می فرماید: آن مرد حقی به گردن من دارد و من به تلافی آن حق، گوساله را به او بخشیدم. زن می پرسد: آن مرد سنی چه حقی بر شما دارد؟!

حضرت عباس علیه السلام می فرمایند: مدتی پیش، آن مرد به جایی می رفت. هوا بسیار گرم بود، و تشنگی به حدی بر او غالب شد كه نزدیك بود به هلاكت برسد. پس به كنار نهر آبی رسید و از آب آن آشامید. چون سیراب شد، به یاد تشنگی برادرم، امام حسین علیه السلام، افتاد و اشك از چشمش جاری شد و بر قاتلان آن حضرت لعنت فرستاد. به این سبب من گوساله را به او بخشیدم.

وقتی زن به طویریج برگشت، باز آن مرد سنی را دید و جریان خوابش را برای او نقل كرد. مرد گفت: بیا گوساله را بگیر! گفت: نمی گیرم، حضرت عباس علیه السلام به تو بخشیده است.مرد سنی گفت:به خدا كسی از این موضوع خبر نداشت. لذا توبه كرد و گفت: این خانواده بر حق هستند. أشهد أن علیا ولی الله.

وی شیعه شد و همان روز، در كربلا به زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام رفت و طوایف اعراب هم كه این خبر را شنیدند، همه به زیارت آن حضرت مشرف شدند و


بعضی از بستگان آن مرد نیز به آیین تشیع درآمدند. [1] .


[1] چهره ي درخشان ج 1، ص 513.